سلامت نیوز : آسیب اجتماعی به طرق مختلف تعریف شده است و گاهی آن را با رفتار خلاف قانون، اخلاق یا رفتاری که به زیان جامعه تمام میشود، برابر دانستهاند. آسیباجتماعی نوعی انحراف است. تعریف ساده آسیب اجتماعی همانی است که وجودش خط تعادل زندگی را به هم میریزد. امروزه با ورود به هزاره جدید و ایجاد تغییرات عمیق فرهنگی و تغییر در شیوههای زندگی ماهیت پیچیده آسیبهای اجتماعی ایجاب میکند تا دربرخورد و شناخت آنها با تجدید و تکمیل نظریات موجود، با اتکا به یافتههای نوین دایره شناخت خود را گستردهتر سازیم. زمانی که محیط اطراف مردم را مسائلی احاطه میکند که آنان را راضی نگه نمیدارد باعث اختلال در ادامه و نظم شرایط موجود میشود و گروههای انسانی به این باور میرسند که برای تغییر شرایط موجود باید به اقدامی دست بزنند و بخشی از این اقدام بسترهای انحراف را فراهم میسازد که در بسیاری از مواقع آسیب ظهور مییابد. ارتباط تنگاتنگ مسئله اجتماعی و آسیباجتماعی انکارناپذیر است و هر کدام میتواند مولد دیگری باشد. برنامهریزی قبلی جامعه که قرار بود شرایط مطلوبی را برای جامعه ایجاد کند از ساختار تعریف شدهاش خارج میشود و بیراهه میرود که نتایجاش مخرب است.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از آرمان ؛ برنامهریزی اجتماعی نیازمند دانش مناسب، درایت در تصمیمگیری و آگاهی بدون پیشداوری و قضاوت، درک درست علتها که معلولی به نام آسیب اجتماعی را به وجود آورده و جستوجوی راهحل و دخالت دادن مردم در سرنوشتشان و کاربردی کردن آنهاست. برخلاف آن که فکر میکنیم مسائل فردی انسان مربوط به خود اوست و تنها او مسئول و به وجود آورنده مشکلاتش میباشد، بخش قابل توجه آن ارتباط مکرر وی با محیط اطرافش میباشد و او در ناهشیاری به راهی میرود که دیگران برایش ترسیم کردهاند، او ناخودآگاه ارزشهای فردیاش را که به آنها میبالید و برایشان پافشاری میکرد به تدریج از دست میدهد. بسیاری از رفتارها درگذشته ضدهنجار بوده که در حال حاضر ناهنجاری به شمار نمیآید باپیشرفت تکنولوژی و بحث جهانیشدن و برداشتن تابلوهای ورود ممنوع به حریم انسان، طرح پرسشها و نیافتن پاسخی برای چراها باعث شده جوامع دچار تعدد و تنوع در شکل ظاهری و اسمی آسیبهای اجتماعی شود که به واقع جامعه ما نیز نه تنها مستثنی از این تحول نمیباشد بلکه به شدت تاثیر گرفته است.
مقاومت خرده فرهنگهای شهری و
روستایی، نبود قوانین شفاف و تبصرههای پیشبینی شده کمک دهنده، عدم کارایی
سیاستگذاران در این عرصه به جای آنکه این عناصر به خوبی مورد بررسی قرار
گیرد و در یک قالب منسجم مدون گردد و قادر شود به خوبی در شناخت و تحلیل
آسیب موثر واقع شود و راهکارهای مناسبی را در بحث پیشگیری و برخورد مناسب
در اختیارمان قرار دهد به ارزش گذاری گذاشته میشود و از همان ابتدا بدون
آزمون و خطا یا نفی میشود و یا با برنامه ریزیهای غیرآشکار کنار گذاشته
میشود. میتوان با اتکا به یافتههای موجود مدال ترسیم گردد تا با
برخورداری از یک پتانسیل بالقوه، به فعل رسیده و در تحلیلهای نظری در
حوزههای مختلف توسط کارشناسان آن حوزه با استناد از دیدگاه مردم و کمک از
سازمانهای غیردولتی به کار گرفته شود. بهرهمندی از نظرات اندیشمندان
علوم فناوری و روان شناسی اجتماعی و کارشناسان حوزه آسیبشناسی پنلی (پانل)
طراحی گردد و سوق دادن این الگو به درون مردم، تا خودشان مجری آن
باشند.آسیبهای اجتماعی مسئله پیچیده و نگرانکنندهای است که توجه بسیاری
از آحاد مردم، محققین، جامعه شناسان، سیاستمداران، جرمشناسان،
روانشناسان و مددکاران را به خود معطوف کرده است. در قرن حاضر تنوع این
آسیبهای نوپدید چنان سرعت غیرمنتظرهای به خود گرفته که در بسیاری از
موارد جوامع را غافلگیر کرده است.
پیدایش و رشد پدیدههای ناسالم از یک سو ناشی از فقدان استراتژیها و سیاستهای منطقی است و از سوی دیگر بیانگر محدودیت و موانع فرهنگی، اجتماعی و برخوردهای غیراصولی برخی نهادها با پدیدههای متنوع اجتماعی جامعه است. مثلا مهاجرت یک مسئله اجتماعی است و به خودی خود نه تنها منفی نیست که در بسیاری از موارد به پیشرفت فرد میانجامد اما چنانچه باعث پدید آمدن معضلاتی شود تغییر شکل میدهد و به یک پدیده زیانبار و منفی تبدیل میشود. برای اینکه کشوری قادر باشد تا مسائل جامعه وآسیبهای موجود را کنترل و مهار کند و یا حداقل به کاهش افزایش آن کمک نماید نخست باید جایگاه خودش را بشناسد و آسیب را از غیر آسیب تفکیک کند و به جای اعمال فشار بر شهروندان برای پذیرش چیزهایی که خود نمیداند به نیازهای واقعی آنان همت گمارد و سازمانهای متولی را موظف به پاسخگویی نماید تا با کنار گذاشتن راهحلهای ناکارآمد منسوخ شده به روزتر فکر کند و با ایجاد نزدیکی به تعلق خاطر مردم خود بیفزاید و میزان همبستگی مردم را ارتقا دهد؛ مثالی میزنیم، خیاطی را تصور کنید که بدون در اختیار داشتن اندازههای دقیق، لباس را برای شخصی بدوزد به او فقط گفتهاند فلان شخص از دیگری بلندتر و فربهتر است و یا الگوی شخص دیگری را به او بدهند چه اتفاقی میافتد؟!
بیشک واژه آسیب اجتماعی را به وفور شنیده ایم و یا از نزدیک لمس کردهایم. فقر، اعتیاد، طلاق، سرقت، خودکشی، قتل، خانهگریزی، بیکاری،تکدیگری، فحشا، مهاجرت بیرویه، بیعدالتی، تبعیض،فاصله طبقاتی، توزیع ناعادلانه ثروت، دروغ، فساد اداری و اقتصادی، کمبود و نقص قوانین حمایتی از زن و کودک خودآزاری، دگر آزاری، خشونت خانگی و خیابانی و کاهش امید به زندگی اصولا برای ایجاد یک آسیب به علت پیچیدگی آن یک یا دو عامل دخالت ندارد بلکه مجموع عواملی سبب آن است و بیاهمیت دانستن بسیاری از موضوعات مهم اجتماعی و ساده انگاشتن آن بحرانهای بزرگی را پدید میآورد.
نوشدارو بعد از مرگ سهراب
کمرنگ شدن احساس همدردی بین همنوعان، رنگ باختن انگیزهها، شادیهای سطحی، مناسبات اجتماعی که برپایه منافع شخصی استوار میشود، نبود مسئولیت در برابر حقوق دیگران، بیتفاوتی در برابر سرنوشت دیگران، تغییر مفاهیم از جمله کلاهبرداری را زرنگی، به تدریج جامعه از درون تهی شده ترس بر شجاعت غلبه میکند، رفتارهای نمایشی افزایش مییابد. حالا اگر نگاهی عمیقتر بیندازیم هر کدام از اینها خود یک آسیب است که میتواند عملکرد دو سویه داشته باشد فردی که از درون احساس سرخوردگی عاطفی و حقارتی تحمیل شده دارد نیز میتواند خانواده و جامعهاش را آسیب زده کند. بنابراین تمامی ریز فاکتورهای پنهان آسیبهای ذکر شده خود میتواند نقشهای کلان تخریب را ایفا کند و جزئیترین اما مهمترین بخش انسانی که فردیت خود انسان است به کنار گذاشته میشود. در ارائه برنامه بدون شناخت به جزییات خود را مترصد کاملترین فرمولهای رهاییبخش اعلام میداریم و آن را نسخه کرده و بدون کالبد شکافی علمی به نتیجه میرسیم که نتایج آن مسکنهای موقت سرکوب گرایانه درونی است که به جای پرداختن و توجه به نیازهایمان و شنیدن ندای درونی آنها را سرکوب میکنیم و این زخم کوچک امروز غده غیرقابل علاج فردا خواهد بود. بیاییم با آگاهی دادن به جامعه و مسلح کردن تک تک افراد و خانوادهها به سلاح دانش و تدابیر مناسب ریشه این، نه مقطعی به عزت نفس افراد اجتماع کمک کرده تا به این باور برسند که میتوانند توانمند در مقابل بحران ظاهر شوند، نه اینکه خود یک بحران شوند.
نظر شما